ذکر مصائب ضربت خوردن امیر المؤمنین علیهالسلام در شب نوزدهم
بـیـن نـماز ادعـیـهاش مـسـتـجـاب شد صبح محاسنش که به خونش خضاب شد بی پرده با خدای خودش هم کلام بود خونی که ریخت بر رخ پاکش حجاب شد آئینه دار شوق ملائک به خون نشست در بین سیـنه قـلـب مـلائک مذاب شد دُرِّ نجف عـقـیق یمن شد؛ شکـسته شد پس شانه حسین و حسن هم، رکاب شد با صورتش به روی زمین خورد مرتضی یعنی که عرش بر سر اهلش خراب شد از خاک پست و تیره بپرسید از چه رو آقـای عـرش مـنـزل ما، بـوتـراب شد او بوتراب بود و جهان خاک مقدمش هنگام غسل فاطمه از شرمش آب شد وقتی که روی خاک غرورش کشیده شد هـمدست تـازیـانه ملـعـون، طـناب شد سهم یتیمهای پس از او فقـط غم است سیـلی زدن به روی یتـیـمان ثواب شد رو به نجـف نمـوده رقـیه، دم غروب مشغول روضه خوانی بزم شراب شد او گفته جز به سوی نجف جان نمیدهد رأس حسین را به بغل برد و خواب شد |